یکی از موضوعات مورد بحث در قرارداد ها وجود خیارات و یا عدم وجود آنهاست و با توجه به اینکه اصولا در هر قراردادی با جمله ی معروف اسقاط کافه خیارات مواجه می شویم بایستی بدانیم دقیقا چه چیزی را اسقاط می کنیم و از این موضوع آگاه باشیم.
خیارات در واقع حقوقی است که برای طرفین و یا یکی از آنها به صورت پیش فرض از طرف قانونگذار تعیین شده است. بنابراین چند خیار مهم در عقود را بررسی می کنیم:
خیار شرط :
در عقد بیع ( خرید و فروش ) ممکن است شرط شود که در مدت معین برای خریدار و یا مشتری و یا هر دو و یا شخص سوم ، اختیار فسخ معامله باشد.این خیار بدین معناست که طرفین توافق می کنند ظرف مدت معینی قرارداد فسخ شود ( پایان پذیرد ). این خیار در همه عقود نیست و در عقودی چون نکاح و وقف و ضمان جایگاهی ندارد . در صورتی که پایان مدت آن مشخص باشد شرط مجهول نیز نمی شود . اگر برای خیار شرط مدت معین نشده باشد ، هم شرط خیار و هم بیع باطل است .
خیار تاخیر ثمن:
اول اینکه این خیار از حقوق فروشنده است و هر گاه مال مورد معامله کالایی و یا جنسی باشد که مشخص و معین است و برای پرداخت ثمن قرارداد و تسلیم مال مورد معامله مدت زمانی مشخص نشود و از آن 3 روز بگذرد و در این مدت نه فروشنده مال مورد معامله را تسلیم کند و نه خریدار ثمن را پرداخت کند ، در این حالت فروشنده اختیار فسخ معامله را دارد .حال اگر فروشنده که می تواند قرارداد را فسخ کند به جای اعلام فسخ ، به خریدار بگوید ثمن قرارداد را پرداخت کن ، در این حالت این خیار و اختیار فسخ از بین می رود و ساقط می شود . یادمان باشد حتی اگر خریدار بخشی از ثمن معامله را پرداخت کند ، خیار از بین نمی رود .
خیار رویت و تخلف از وصف :
اگر خریدار و یا فروشنده مالی معین را ندیده و با اوصافش خریداری کند و یا بفروشد در آن صورت اگر مالی که ارسال می شود با آن اوصاف مطابقت نداشته باشد ، خریدار مختار می شود بیع را فسخ کند و یا به همان شکل و با همان اوصاف آن را بپذیرد. این خیار تنها در بیع عین معین یا در حکم معین است . بیع معین فرضا به یک دستگاه یخچالی گفته می شود که در حال حاضر موجود است .مطلب مهم در این نوع خیار فوری بودن آن است (بایستی فوری اعلام فسخ گردد )و نیز اینکه حتی اگر بعضی از مورد معامله هم با اوصاف مطابقت داشته باشد و بعضی از آن مغایرباشد باز هم این امکان برای خریدار فراهم می شود که قرارداد را فسخ کند .
خیار غبن:
این خیار زمانی به وجود می آید که یکی از طرفین قرارداد نسبت به ارزش مورد معامله فریب خورده باشد و یا آگاه نبوده و به مبلغ کمتری فروخته و یا آگاه نبوده و به مبلغ زیادتری خریداری کرده است . معیار این کثرت و قلت عرف است .این خیار ، پس از علم بدان فوری است و حتی با پرداخت تفاوت قیمت نیز ساقط نمی شود مگر با رضایت مغبون .
خیار عیب:
این خیار همانطور که از نام آن پیداست در صورت وجود عیب در مورد معامله به وجود می آید و اگر پس از عقد معلوم شود که مبیع معیوب بوده است خریدار مختار است در قبول با پرداخت مبلغ اضافه یا اصطلاحا ارش و یا فسخ معامله . این نوع خیار نیز پس از علم بدان ، فوری است .
خیار تبعض صفقه :
ممکن است شما پس از وقوع عقد متوجه شوید که عقد نسبت به بخشی از مورد معامله صحیح نیست و این صحیح نبودن می تواند باطل بودن ، منفسخ شدن ، فسخ شدن و یا هر دلیل دیگری باشد ، در این صورت طرفین هر یک امکان استفاده از این خیار را دارند که بتوانند عقد را نسبت به بخش صحیح نیز فسخ کنند و این خیار این حق فسخ را در اختیار طرفین قرارداد ، قرار می دهد.
خیار تدلیس:
این خیار ناشی از فریب است و در واقع در صورتی که هر یک از طرفین در مورد قرارداد فریب خورده باشد این خیار برای او پدید می آید.
اکثر خیارات فوری اند و حتی در صورتی که در قرارداد ساقط نشده باشند نیز ممکن است با اعمال صاحب حق ، به صورت ضمنی ساقط شوند چه زمانی که فوریت داشته باشد و با عدم اقدام به اعلام فسخ ساقط شود و چه در مورد تنفیذ ضمنی عقد. بنابراین آن چه اهمیت دارد آگاه بودن است و اگر شما نسبت به حقوقی که به موجب قانون به شما تعلق می گیرد آگاه باشید ، می توانید اقدامات درست تری انجام دهید. در شماره پسین در مورد خیارات توضیحات بیشتری ارائه خواهد شد.
در همین زمینه بخوانید:
بدون دیدگاه